همه کس را،عقل خود،بکمال نمایدوفرزندخود،بجمال…
گرازبسیط زمین،عقل منعدم گردد، بخودگمان نبردهیچکس همی که نادانم.
سعدی
میان مردم،عقل ازهرچیز،بهترتقسیم شده است؛ چه،هرکس، بهره خودراازآن چنان تمام می داندکه مردمانی که درهرچیزدیگر،بسیاردیرپسندند،ازعقل،بیش ازآن که دارند،آرزو نمی کنند.
رنه دکارت
“روزی که بنابودآتش بس[با ایران]،به اجرا نهاده شود،صدام [حسین تکریتی]،نیروی عظیمی رامامورشدیدترین حملات،به کردان عراق کرد.شست هزارسربازعراقی وازجمله سه واحدازگاردریاست جمهوری،مامور
منهدم ساختن شهرها و روستاهای کردنشین شمال عراق شدند؛هدف صدام آن بودکه تعدادهرچه بیشتری ازکردان راازعراق بیرون کند؛…نیروی هوایی صدام،باجنگنده ها،مناطق کردنشین راباجنگ ابزارهای شیمیایی بمباران می کرد…روز ششم شهریور1367 خ یک گروه سیسدنفری کردومسیحی که درحال فراروعبوربه داخل ترکیه بودند،درمعرض بمباران شیمیایی قرارگرفتندوهمگی کشته شدند…”(1)
پیشتردرسالهای 1348 تا 1351 خ ودرسالهای آغازین جنگ عراق باایران،نیز،صدام حسین به مصادره داراییهاوکشتاروبیرون راندن ایرانیان باشنده میان رودان-که پدر درپدر درعراق زیسته بودند–دست زده وچندسدهزارتن رابدینگونه کشته یازندانی یابیخانمان کرده بود.(2)
انگیزه صدام حسین دراین کارهای ضدانسانی چه بود؟آیابه راستی،همه کردان بادولت عراق سرجنگ داشتند؟ویابه گفته عراقیان،ایرانیان باشنده میان رودان(بین النهرین)،همگی ستون پنجم دولت ایران بودند؟
خیر!چنین نبود!انگیزه صدام حسین،پاکسازی نژادی وقومی کشورعراق بود؛اوکه به پیروی ازآموزگارنادانترازخودش،جمال عبدالناصر،پان عربیستی پرشوربود،و”امت واحدعربی”رادررویاهایش،زیردرفشی یگانه می- دید،درپی پاک وسره کردن عراق ازدیدقومی و زبانی بود.صدام دراندیشه اش نوآوری نکرده بودواینگونه اندیشه پاکسازی ویکسان سازی یایکدست سازی کشورها یاجامعه ها[ازدیدقومی یانژادی یادینی یازبانی یاعقیده سیاسی یافرهنگی یاحتی رنگ پوست]پیشینه ای به درازای تاریخ داشته است.
■”الکساندرسوم،تزارروسیه(پادشاهی از 1881 م. تا 1894 م.)گناه مشکلات روسیه رابه گردن گروههای قومی می انداخت…وازاین روی،باآنکه درروسیه،تنهاحدودنیمی ازجمعیت،واقعاروس بودند،…تلاش همه جانبه ای رابرای روسی سازی اقوام دیگر(لهستانی،اوکراینی،لتونیایی،چچنی،ارمنی،گرجی ودههاگروه قومی دیگر)به کاربردکه فرایندی دردناک وگاهی خشونت باربود.مردمی که به روسی صحبت نمی -کردندیادرکلیسای ارتدکس روسیه حاضرنمی شدندوآداب ورسوم روسهارانمی پذیرفتند،بافشارفزاینده ای روبرومی شدند؛مجازاتهای سنگینی(زندانی کردن بدون محاکمه،جریمه نمودن،تعطیل کردن بنگاههای اقتصادی، ممنوع کردن گردهماییها)علیه اقلیتهایی که درپذیرش زبان ودین روسی مشتاق به نظرنمی رسیدند،اعمال می شد.”(3)
■پس ازآغازجنگ جهانی نخست،عثمانیان،برای پاکسازی کشورخودازارمنیان،دست به کشتارگسترده ومصادره دارایی آنان زدند؛کمابیش،یک ونیم میلیون تن ازارمنیان،کشتارونیم میلیون تن دیگر،ازسرزمین پدری خود آواره شدند.درپی شکست عثمانی درجنگ نخست وپدیدآمدن کشورترکیه،یکدست سازی این کشورنوپدید،سمت و سویی دیگرگونه یافت؛درجایی که کمابیش25درسدمردم ترکیه کرد بودند،آتاترک فرمودکه درترکیه،جزترک و ترکی،قوم و زبان دیگری نیست؛ازکردان به نام “ترک کوهی”یادشدونام بخشی ازسرزمین آنان،ازدرسیم به تونجلی برگردانده شد.باافزوده شدن فشارها برکردان،برای ترک کردن آنان،شورشهای گسترده ای درسرزمینهای کردنشین ودرپی آن درگیریهای خونین بسیاری رخ دادکه تازمان ماادامه داشته است.
■پس ازنیرویافتن هیتلروحزب نازی درآلمان،یهودیان عامل شکست آلمان درجنگ جهانی نخست پنداشته شدندونازیهابه پاکسازی کشورشان ازیهودیان پرداختند.درهمین چندسال گذشته،دولت فرانسه،هزاران کولی باشنده فرانسه راازاین کشوربیرون راند.پس ازنیرویافتن سفیدپوستان اروپایی درکشورکنونی ایالات متحده آمریکا،اروپاییان باپدیدآوردن درگیریهایی حساب شده،سرخپوستان (باشندگان نخست واصلی آمریکا)راتارومار کردند.بومیان استرالیایی،درسرزمین خودشان،به دست انگلیسیان کوچیده به استرالیا،سرنوشتی همانندسرخپوستان یافتند.
■مائوتسه تونگ ،رهبرچین،دستوردادکه همه مردم درسراسرچین،جامه ای یکسان بپوشند-که به نام خوداو،جامه مائویی خوانده شد.درکره شمالی،گویاهنوزهم یکسان بودن جامه هاروان است.دربازی فوتبال ایران و کره شمالی درورزشگاه پیونگ یانگ،یکی ازآشنایان،بادیدن تماشاگران کره ای باجامه های همسان،پنداشته بودهمه آنان سربازان ارتش کره هستند!
■حتی،کوتوله ترین خودکامگان درجمهوری آران-که به نادرست جمهوری آذربایجان خوانده می شود-درراستای چنین پاکسازیهای گام برمی دارند.درجایی که درسال 1989 م شمارمردم تالش درجمهوری آران پانسدهزارتن وشمار کردان این جمهوری،دویست و پنجاه هزارتن برآورد شده بود،اندک زمانی بعد،سران این جمهوری،رسمااعلام کردندکه کردان وتالشیان آران وجودندارندوادغام شده اند.(4)واین درجایی است که برابر محتاطانه ترین آمارها،دست کم یک میلیون و پانسدهزارتن تالش درجمهوری آران زندگی می کنند.
چراچنین است وچرایک گروه ازانسانها،برای نابودکردن گروه یاگروههای دیگرهمداستان می شوند؟
انسانهااززمانهای بسیاردورکه توانستند،بانیروی اندیشه،ازجانوران دیگرپیشی بگیرند،درجهان پیرامون خوددست بردند؛تابرپایه نیازها،پیرامونشان رادگرگون کنند؛که این دگرگونیها،باگستردگی هرچه بیشتر،هنوزهم پی گرفته می شود؛مانندشخم زدن زمین ها، کندن آبراهه ها،سدسازی،کشت گیاهان،پرورش جانوران…
برکامه (برخلاف)آنچه درجهان پیرامون انسانهاست(زیستن جانورانی چون خزندگان و پرندگان و پستاندارن و دوزیستان و…دریک سرزمین،یارویش بسیاری گونه های گیاهی درکنارهم،یاپراکندگی بسیاری گونه های سنگ و کانی و خاک دریک کوهستان)یکسان سازی و همگون سازی درکارها،برای بشرگریزناپذیراست.کشاورزنمی تواندتخم عدس و جووگندم و نخودو لوبیاوبرنج و شبدرویونجه و گاودانه راباهم درآمیزدوبرزمین بپاشد؛کشاورزنمی تواندسیب زمینی و پیازوزردک و چغندروشلغم وترب سرخ وترب سفیدرا آمیخته باهم بکارد؛دامدارنمی توانداسب وخروگاووگوزن وشترو استروگوسفندوبزواردک و غازوبوقلمون ومرغ و بلدرچین و کبک و شترمرغ را،همزمان ودریکجاپرورش دهد.
هراندازه که شیوه های پرورش و کشت،گسترش می یابدوپیشترمی رودوبهینه سازی می شود،نیازبه یکسان سازی ویکدست نمودن نیزافزونترمی شود؛اگرروزگاری،پرورش پرندگانی چون ماکیان و بوقلمون واردک وغاز،درکنارهم انجام می شد،امروزدیگر،این شیوه باپرورش صنعتی سازگارنیست.امروزحتی،پرورش نژادهای گوناگون ماکیان دریک مرغداری هم پذیرفته نیست؛پرورش نژادهای گوناگون درکنارهم که جای خود!پرورش سنهای متفاوت ازیک نژاد(ده روزه،یک ماهه،دوماهه،چهارماهه،یکساله)نیز،درکنارهم نه تنهاپذیرفته نیست که باشیوه های پرورشی امروز،بسیارزیانبارخواهدبود؛حتی،پرورش ماکیان ازیک نژادویک سن،اماازچندمرغداری جداگانه،درکنارهم،درست نیست ومی تواندخطرآفرین باشد.
اگربشرامروز،درکشاورزی ودامپروری و…ازهمسانیهای یادشده بهره نبرد،نمی تواندپاسخگوی نیازهای روزافزون خودباشد.هراندازه،بشردریکسان سازیهاپیشترمی رود،بربازده کارش افزوده می شود؛همچنین بردردسرهای کارش!
ازشیوه های همسانی،کمابیش درکارهای دیگرنیزبهره برده می شود.خلبانان هواپیماهای جنگنده،کمابیش،وزن و قدهمسان دارند.کسی باقد120 سانتیمتر،به سربازی برده نمی شود.کسی باوزن 160کیلوگرم،چونان مهماندارهواپیمابرگزیده نمی شود…
تااینجای کار،سخنی نیست؛اما،زمانی که بشردرسرزمینهاوکشورها،می خواهدهمین یکسان سازی ویکدست سازی [درزبان یارنگ پوست یاقومیت یادین یاآیینهاوفرهنگ…]راپیش بگیردوبه سرانجام برساند،زاده های تلخ ونابهنجاروگاه هراس انگیزی پدیدمی آید.اکنون،باردیگربه گفته های سعدی ودکارت بازگردیم.هرانسانی،خردخویش راکامل پی پنداردودرپی آن ،منش وروش خودرابهترین ونیکوترین منش وروش درجهان می پنداردوهرمنش وروش دیگری رادرسنجش باازآن خود،پست تروکم ارزشترمی یابدوآنگاه،برآن می شودتامنش وروش خودرانزددیگران روان سازد.اگرگروه بزرگی ازانسانها-که منش وروش خودرابرتروفراترازآن دیگران می شمارند-توان ونیروی بسیاربیابند،درکشتاریابه بردگی کشاندن دیگران وتاراج داراییهایشان،دودلی به خودراه نمی دهند.نمونه های این شیوه اندیشه درتاریخ جهان بسیاراست.
■”یهودیان فیض و لطف خدارامخصوص خودوعذاب دوزخ رابرای دیگران می دانند…یهودیان برآن هستندکه روح یهودنسبت به دیگران،امتیازدارد؛چون جزئی ازخداست وچون یهود،خودراباعزت الهی برابرمی -دانند،دنیاوآنچه که دردنیاست،مال آنهاست…”(5)
■”وهابیان،زیارت قبور امامان شیعه واحترام به زیارتگاههارانشانه کفروشرک می دانندوبارهابه شهرهای مذهبی مانندکربلاونجف یورش بردندوهربارکه درتصرف شهرکامیاب شدند،به کشتارشیعیان پرداخته وتمامی خزائن حرم وگوهرهای نفیس ودرخشان راتاراج کردند.”(6)
■دولت عثمانی برای آغازجنگ باایران،ازمفتی سنی مذهب فتوامی گرفت که:”روافض عجم(شیعیان ایران)به ظاهرادعای اسلام می کنند؛آنان مرتدهستندوازارباب کفربه شمارمی روند،بنابراین،جنگ باقزلباش(ایرانی)درحکم جهادبامشرکین وحفظ ناموس دین بوده،غارت اموال واسارت زنانشان،حلال شرعی می باشد…قتل قزلباشان شرعاحلال است وکسی که آنهارابکشد،غازی محسوب وهرگاه به وسیله آنان کشته شود،شخص مذکورشهیدبوده،غزای اکبروشهادت اعظم می کند.”(7)
■روبسپیر(ازرهبران انقلاب بزرگ فرانسه)عقیده داشت که انقلاب فرانسه بایدبه تمام جهان راه یافته وهمه مردم رانیکوسازدوازآن طریق،کشورفرانسه وسراسربشریت راازنوبیافریند…وی عقیده داشت”خودویاران وفادارش،تنهامردم نیکونهادروی زمین هستند…واگرهمین مردم نیکونهاد،سررشته اموررابه دست نگیرندوریشه فسادوبدمنشی رابرنیندازند،انقلاب به جایی نخواهدرسید.”(8)
■رهبران کمونیسم،پس ازپیروزی درروسیه،برای خوشبخت کردن همه مردم جهان!!آهنگ گسترش انقلاب کمونیستی رابه سراسرجهان نمودندودفترکمینترن رادرمسکوپدیدآوردند…لنین،عقیده خودرادرهرامری،
درستترین می دانست…هرکس موافق اونبود،خائن محسوب می شد…لنین،باورداشت که تنهااوست که مذهبی لغزش ناپذیردراختیاردارد…”(9)
■فیلسوفان واندیشوران آلمانی همچون فیخته وفون ترایشکه ونیچه،ازبرتری نژادژرمنی،بسیارسخن می گفتندوهمین باوربرتری نژادی،پایه فرمانروایی حزب نازی درآلمان وپدیدآمدن جنگی گسترده وفراگیرشد.درآنسوی گوی زمین،ژاپنیان نیز،برتری نژادی خودراباورداشتند.”پان ترکیستهای پیروآتاترک نیز،نژادترک را-لابدبه پشتوانه خونریزیهای هراس انگیزوویرانگریهای گسترده درتاریخ جهان!-برترین نژادمی -دانستندوازهمین روی،بربالای نقشه پندارین سرزمینهای ترکان،ازدریای آدریاتیک تاآنسوی مغولستان،جمله”نژادترک،برترازهمه”رامی نوشتند.”(10)
■یونانیان مردمان پیرامون خودرا بربر(وحشی)می خواندند.تازیان خودرا”عرب”(درواژه به معنای گشاده زبان وشیواسخن)وایرانیان را-ازآنجاکه زبانشان رادرنمی یافتند-عجم(درواژه به معنای گنگ وبی زبان)می خواندند.ترکمنان،ایرانیان را قل(نوکر)می گویند.
* * *
گونه گونی ازنمودهای آفرینش خداوندواززیباییهای خیره کننده آن است.هیچ تذروی،درست مانندتذروی دیگرنیست.هیچ انسانی،درست مانندانسانی دیگرنیست.حتی،دوقلوهای همسان نیز،تفاوتهایی بایکدیگردارند.رنگ چشم،اثرانگشت،چهره،آوا،شیوه گفتار،ازانسانی به انسان دیگرتفاوت دارد.بیشه ها،چشمه ها،کوهها،رودها،دریاچه ها،دریاها،سرزمینها،گونه های جانوری،گونه های گیاهی،…همگی،درسنجش بایکدیگرتفاوت دارند.گیاهان وجانوران،برپایه همین گونه گونی،درگذرهزاران سال،توانسته اندنسل خودراپابرجابدارند.اگرهمه گاوان،ازدیدژنوم و پایداری دربرابربیماریها،درست همانندیکدیگربودند،باواگیری بیماری طاعون گاوی،نسل گاوازمیان می رفت.اگرزنبوران،همگی مانندهم می بودند،باآلودگی به کنه”واروا جاکوبسونی”،همه زنبوران ازمیان می رفتند.اگرهمه باکتریهای گرم مثبت،دربرابرپنی سیلین کشته می -شدند،دیرزمانی نمی گذشت که همگی ازمیان می رفتند.اگردربرابریخبندان سخت و ناگهانی ویاخشکسالی و گرمای سخت،تخم همه گیاهان نابودمی شد،به ناگاه،سرزمینی ازگیاهان برهنه می شد.پس،گونه -گونی،پایداری نسل گیاهان وجانوران رادرپی دارد؛حتی،گونه گونی،پایه ومایه گردش کارجهان آفرینش است.اگر،پستی هاوبلندی هانمی بود،آب روان نمی شد.اگر،آب سراسرجهان شورمی بود،جانوران وگیاهان بسیاری واگرشیرین می بود،گروه گسترده دیگری ازمیان می رفتند.اگرگیاهان نباشند،جانوران ازنبوداکسیژن واگرجانوران نباشند،گیاهان ازنبوددی اکسیدکربن،ازمیان می روند.پس،همه جانداران وبیجانها،در سراسرجهان،چون زنجیری به هم تنیده هستندوازمیان برداشتن هرزرفین (حلقه)زنجیر،چه ریزوچه درشت،به ناگزیر،گسستگی همه زنجیررادرپی دارد.
بایدبدانیم هرگونه یکسان سازی،چه درکشاورزی ودامپروری وچه درکشورداری وسیاست،برکامه آفرینش خداوندوگردش کارجهان است.اگردرکشتزاری،پنبه کاشتیم وباعلف کشهاوزهرها،هرگونه جانوری و گیاهی دیگرراازمیان بردیم،بایدبدانیم زرفینهایی رادرآن زنجیرازهم گسسته ایم ودیریازود،زیان آن دامنگیرمان خواهدشد.اگردریونجه زار،باگذاشتن زهرفسفردوزنک،موشان راکشتیم،خوراک جغدراازمیان برده ایم؛پس،سال آینده،دشمن همیشگی موش کم خواهدبود؛پس شمارموشان افزونترخواهدشدوبه زهربیشتری نیازخواهیم داشت…انسان،آگاهانه یاناآگاهانه،زرفینهای زنجیریادشده راازهم می گسلاندوآنگاه،کوششهای بسیار-وبیشترهم سترون وبیهوده وبدفرجام-راآغازمی کند؛تابرای نمونه،یوزپلنگ آسیایی راازنابودی برهاند…
ازهمه اینهاکه بگذریم،بایستی گفت اگربشردرکشاورزی ودامپروری وساخت کارخانه وراهسازی و…برای بهره برداری ورفع نیازها،ناگزیرازدست بردن درجهان پیرامون خویش است،نبایددرکشورداری وسیاست،باسرمشق گرفتن ازیکسان سازی ویکدست سازی درکشاورزی ودامپروری وارتش وورزش و…،به پاکسازی کشوروسرزمینی ازنژادی یامذهبی یارنگ پوستی یا…بپردازد؛زیراپیامدچنین پاکسازیهایی،تنهاشکنندگی وناتوانی درآینده دوریانزدیک است.به زهره می توان گفت پاکسازی آلمان ازیهودیان درروزگارهیتلر،مایه شکست ارتش آلمان شد.درآن پاکسازی،دانشمندانی چون فریتزهابر،اتوهان وبرادرش،آلبرت انیشتین،کارل لاندشتاینر…ازآلمان واتریش گریختند؛وفیزیکدانان یهودی آلمان بودندکه درآمریکا،آغازبه ساخت بمب اتمی کردند.اگربمب اتمی درآلمان ساخته می شد،بی گمان،جنگ پایانی دیگر گونه می یافت.
نهادینه بودن اندیشه پاکسازی ویکسان سازی دراروپا،خونریزیهاوجنگهای بسیاروپیامدهایی بس ناگواربرای مردمان این قاره داشته است.دربیشترکشورهای اروپایی جنگهای بسیارخونینی میان پروتستانهاوکاتولیکها بارهاوبارها روی دادوبسیاری درآن جنگها کشته شدند.درشهربلفاست (تختگاه ایرلندشمالی)میان باشندگان کاتولیک وپروتستان،دیواریبه درازای شهرساخته شده است؛تاباهم پیوندی نداشته باشند.به گمان نگارنده،بخش شدن اروپا،میان کشورهای بسیاروخرد،نیزازپیامدهای پاکسازی ویکسان سازی است؛زیرا،هراندازه هم کشوری ازدیدزبان،فرهنگ،دین،نژاد،…یکدست شود،بازهم درآینده،نکته های دیگری یافت خواهدشدکه بهانه به دست آیندگان بدهد؛تاراه خودراازجمع جداکنند.درروزگارما،یوگسلاوی به کشورهای صربستان وبوسنی وکرواسی واسلوونی ومقدونیه تجزیه شد؛زیراهرتیره وگروهی به راه خودمی -رفتند.مردم ولزبرای جدایی ازانگلستان درسال 1979 درهمه پرسی شرکت کردندکه البته،بااندک اختلافی،استقلال ولزرای نیاورد.دوسال دیگرنیز،همه پرسی استقلال اسکاتلندبرگزارخواهدشد.مردم آبخوست(جزیره )کرس،خواهان جدایی ازفرانسه هستند.ایالتهای خودمختارباسک وکاتالونیادرپی جدایی ازاسپانیاهستند.پیشینه جدایی خواهی مردم باسک بیش از200 سال است.درچکسلواکی نیز،چکهاواسلوواکها،آبشان به یک جوی نمی رفت وسرانجام،این کشوردوپاره شد.درکشورخردی چون سوئیس سه زبان رسمی(آلمانی-فرانسوی-ایتالیایی)روان است.تکه پاره شدن کشورهای آسیایی وآفریقایی نیز،به دست اروپاییان انجام شدواگرهنوزهم،اروپاییان مانع نشوند،خواست مردم این سرزمینها،پیوستن به سرزمینهای مادری(برای نمونه ایران)است.
اندیشه پاکسازی ویکسان سازی،درایران،چندان نهادینه نبوده وتنهاگاهگاهی مجال خودنمایی یافته است:
سیاهپوستان،درجامعه ایرانی به آسانی پذیرفته شده اند؛درایران،به سیاهپوستان کاکاسیاه گفته می شودودرگویشهای ایرانی،کاکا”برادربزرگتر”راگویند.یهودیان و آسوریان وترسایان و…درزندگی وآیینهای ویژه خودآزادبوده اند.”این زبانزدکه درایران امروزنیزبرهمه زبانهاهست (عیسی به دین خود،موسی به دین خود،هرکس به دین خود)ریشه ای بس ژرف درفرهنگ وتاریخ ایران دارد.به همین روی است که یهودیان جهان همگی خستواندکه تنهاکشوردرجهان که به آنان یا نیاکانشان ستم نکرده است،ایران است…تاآنجاکه هریک ازاقلیتهای دینی،به فراخور شماروآمارخود،درمجلس شورای اسلامی نماینده دارند…وهیچیک ازکشورهای غربی،تاکنون به پیروان دینهای دیگر،جایگاهی درانجمن نمایندگان(پارلمان)خودنداده اند.”(11)
ایرانیان،برکامه همسایگانشان،بردیگران،نامها وبرنامهای زشت نگذاشتندوبیگانگان راتنها انیرانی(ناایرانی یاغیرایرانی)می خواندند.ترک زبان وتازی زبان وترکمن وکردولروبلوچ و…درکنارهم درآرامش زندگی می کنندوهرگونه آشوب وفتنه انگیزی قومی-همچنانکه درموردعبدالمالک ریگی دربلوچستان دیدیم-باکوشش و آغالش بیگانگان انجام می شود.
هرزمان که پادشاهی یاسرداری یاوزیری،آهنگ ازمیان بردن یافشارآوردن به گروه ودسته ای نموده،آسیبهای سختی به کشوریاخودزده است.درروزگارساسانیان،مزدک آهنگ پیراستن آیین زرتشتی ازباورهای نادرست ونابجارانمودوانوشیروان ساسانی،باکشتارگروهی مزدک وپیروانش،راه رابرهراندیشه نوسازی(اصلاحی)بست که پیامدآن،شکست سخت ایران ازتازیان بود.
درهمان روزگار ساسانیان،ارمنیان به آیین ترسایی گرویدند.یزدگرددویم ساسانی،درراستای یکسان سازی دینی،موبدان بسیاری رابه ارمنستان فرستاد؛تاباردیگر،آتشکده هارابرافروزندوسپاهیانی فرستادتابزرگان ترسایی رابکشندوکلیساهایشان راویران کنند.پیامدچنین دستورها وکارهایی،سخت ترشدن ارمنیان،برباوردینی خودبودوچون یارای پایداری درخودنمی دیدند،از پادشاهان روم شرقی یاری خواستندوپیامداین همه،جداشدن ارمنستان ازپیکرایران وسرنوشت تلخ ارمنیان،دردوره های گوناگون تاریخی بود.(12)
خواجه نظام الملک توسی،دستوردانشورسلجوقیان،ازسرتعصب بسیاربرآیین تسنن،به آزاروکشتن شیعیان فرمان می دادوشوربختانه،اوبهای اندیشه ناروای خودراباجان خودپرداخت وباکاردفداییان اسماعیلی ازپای درآمد.
“درزمان سلطان حسین،پادشاه سست نهادصفوی،محمدباقرمجلسی-که مجتهدبرجسته آن روزگاربود-پادشاه راوادارکردفرمانی صادرکندتازرتشتیان به دین اسلام بگروندوبدینگونه،درسال 1110 ق ،زرتشتیان محله گبرآباد(درجنوب جلفای اصفهان)راباخشونت بسیار،واداربه پذیرش اسلام کردندونام محله گبرآباد رابه”حسین آباد”تغییردادند؛آتشکده های زرتشتیان رانابودکردندوبه جای آنها،مسجدومدرسه ساختند.موبدان زرتشتی،پیش ازاین کارها،آتش مقدس رابه کرمان-که درآنجا تعذب زرتشتیان کمترشدت داشت-انتقال دادند…درکرمان هم،رفتاربازرتشتیان آنچنان بودکه چون غلزاییهای سنی(افغانان)به سرکردگی محمود،درسال 1132 ق،قدم به شهرکرمان گذاشتند،آنان باوجودتاراج وویران شدن محله شان به دست افغانان،به مهاجمان به دیده آزادیبخش ونجات دهنده خودنگریستند…”(13)”توهین وخشونتی که ازسالهاپیش،به زرتشتیان کرمان ویزد واردشده بود،…متاسفانه عکس العمل خودرانشان داد؛زیرا،زرتشتیان بامحمودافغان همراهی کردندونصرالله سلطان گبر(سردارزرتشتی)بایکهزارتن ازتفنگچیان زرتشتی بامحمودهمراهی کردند.چنانچه،این نصرالله سلطان،به مقابله کسانی که ازهمدان ولرستان به کمک شاه[سلطان حسین]می آمدند،تاخت وآنهارا تارومارکرد…نصرالله خان درحمله به شیراز،زخم برداشت و مرد؛ولی شیرازتسخیرشد.”(14)
همچنانکه بانمونه های گوناگون برشمرده شد،یکدست سازی جامعه ای ازهرپدیده ای،گرچه درکوتاه زمان،به همبستگی ویکپارچگی بیشترمی انجامدوحسن میهن پرستی رادربسیاری ازمردم کشوری برمی -انگیزد؛اما،دربلندزمان،به ناخشنودیهای درون آن کشوردامن می زندوشورشهای خردوبزرگ پدیدمی آوردوسرانجام،آسیب پذیری بیشترجامعه رادرپی خواهدداشت؛زیرا،حتی اگراندیشه ای خفه وبه ظاهرنابودشود،بازهم همانندژن نهفته-که درنسلی دیگر،خودرامی نمایاند-سرانجام،خودرانشان خواهد داد؛آنهم،به گونه ای بیماریزا!
درکشاورزی ودامپروری نیز،یکدست سازی(اصلاح نژاد)چنین پیامدی دارد.تذرو وکبک وتیهو ودراج و…درگذرهزاران سال،بی هیچ مایه کوبی وداروخورانی وخوراک آماده و ساختمان ویژه نگهداری،نسل خودرانگه داشته وگسترش داده اند.اماماکیان اصلاح نژاد شده امروزی،درمرغداری باساختمان ویژه-که جریان هواوروشنایی آن به خوبی بایدوارسی گردد-نگهداری می شود؛کارگریاهرکس دیگر،در ورودبه مرغداری،بایدرخت وکفش ویژه ای بپوشد.کارگر،تاپایان دوره پرورش،نبایدرختی به رنگ دیگربپوشد.هرخوراکی یاهرماده ای،در ورودبه مرغداری،به خوبی بازبینی می شود؛تاعامل بیماریزایی به درون مرغداری برده نشود.جوجه هاراتنهادرسایه مایه کوبی گسترده(برضدبیماریهای نیوکاسل،آنفلوانزا،گامبورو،برونشیت،لارنگوتراکئیت،آبله،کوریزا،نشانگان کاهش تخم مرغ،پاستورلوز،مارک،آنسفالومیلیت)وبامدیریت بسیارخوب،می توان به زینه تولیدیافروش رساند؛البته،بخشی ازسختی های برشمرده شده،درپیوندباتراکم(نگهداری شماربسیاری جوجه یامرغ درجایی بسته)است؛اما،بخش دیگرنیزازاصلاح نژاد(یکدست سازی)برمی خیزد.
زاده گفتار:
درجهان، هیچ کوهی ریخت(شکل)هندسی یکدست همانندهرم یامخروط ندارد؛هیچ رودخانه ای،درخطی راست وبدون پیچ و خم روان نیست؛همه درختان یک گونه،هم قدوهم اندازه نیستند؛هیچ میوه ای ریخت مکعب مستطیل ندارد.هرسنگی باسنگ دیگر،هرگل پامچالی باگل پامچال دیگر،هرگربه ای باگربه دیگر،…تفاوت دارد.گونه گونی ازنمادهای آفرینش خداونداست؛این گونه گونی راانسانهاپذیرفته اندوآزرم(احترام)می -گذارند.همچنانکه هیچ کوهی وهیچ رودخانه ای،ریخت هندسی یکدست ندارد،انسان نیزنبایدهندسی بیندیشد.همه جانداران وهمه انسانهاحق زندگی دراین جهان دارند.همه جهان رانمی توان گل سرخ کاشت؛بایدگل وسبزه دیگری هم باشد،تازمانی که گل سرخ خزان کرد،آن دیگری بشکفد.
همچنانکه انسان به گونه گونی آفریده های خداوندآزرم می گذارد،به تفاوت دیدگاه خودش باانسانهای دیگرنیز،بایدبه دیده آزرم بنگرد.هرانسانی به تفاوتهای خودش بادیگران ودیگرگروهها،بایدبه دیده یکی ازپدیده هاودهشهای ارزشمندیزدان بنگرد.هیچ دلیلی دردست نیست که نیایش به درگاه خداوندبه روش فلان دین یابهمان کیش،تنها شیوه درست درجهان است!هرکس،به هراندازه،درستی اندیشه خودراباورکرده باشد،بایدبپذیردکه این باوربه معنای آن نیست که شکل دیگرگونه آن اندیشه نادرست است.هرکوشش وسیاستی،درراستای پاکسازی ونابودی زبانهاوفرهنگهاودینهاونژادهاو…نادرست ونابهنجاراست وهمه انسانها،محکوم کردن چنین سیاستهایی رابایدخویشکاری(وظیفه)خودبدانندوبه چنین سیاستگزارانی بفهمانندکه عقل کل نیستندودانای همه چیز،تنهاوتنهاآفریدگاراست.انوشه روان بزرگمهر،چه زیباگفته است:”همه چیزراهمگان دانندوهمگان هنوزازمادرنزاده اند!”
آبشخورها:
1-سوداگری مرگ-کنت تیمرمن-ترجمه احمدتدین-موسسه خدمات فرهنگی رسا-1376-رویه 586
2-تاریخ تجزیه ایران”دفترسیوم”-هوشنگ طالع-سمرقند-1387-رویه های197 و 198
3-روسیه تزاری-جیمزاستریکلر-ترجمه مهدی حقیقت خواه-ققنوس-رویه های 83 و 84
4-اران،ازدوران باستان تاآغازعهدمغول-عنایت الله رضا-وزارت امورخارجه-1380- رویه 542
5-تاریخ تمدن جهان-جلدنخست-محمودحکیمی-شرکت سهامی انتشار-1364-رویه های 65 و 68
6-نظری برتاریخ وهابیت-زهرامسجدجامعی-صریردانش-1380 -رویه های 62 و 66
7-مطالعاتی درباره تاریخ ،زبان وفرهنگ آذربایجان-فیروزمنصوری-موسسه مطالعات تاریخ معاصرایران-1379 -رویه های 82 و 134
8-تاریخ تمدن جهان-جلدهشت-محمودحکیمی- 1365 -رویه 111
9-زندگی و مرگ لنین-رابرت پاپن-ترجمه عبدالرحمن صدریه-آبی-1364-رویه های 318 و 379
10-پان ترکیسم،یک قرن درتکاپوی الحاق گری-جیکوب لاندو-ترجمه حمیداحمدی-نشر نی-1382 رویه 23
11-حقوق بشردرجهان امروزوحقوق جهان درایران باستان-فریدون جنیدی-نشربلخ-1378 -رویه های 59 و 60 و 110
12-اران،ازدوران باستان تاآغازعهدمغول-عنایت الله رضا-رویه های 246 و 247 و 349 تا352
13-انقراض سلسله صفویه واستیلای افاغنه درایران-لارنس لکهارت-ترجمه مصطفی قلی عماد-تهران-مروارید-رویه 84
14-سیاست واقتصادعصرصفوی-محمدابراهیم باستانی پاریزی-تهران-صفی علیشاه-1362 -رویه های 386 و 387
دکترداریوش افروز اردبیلی فروردین ماه 1391
***این گفتاردرشماره هفتادویکم مجله خواندنی(خردادوتیر1391)چاپ شده بود.