پسماندهای رویارویی اندیشه ها نویسنده : داریوش افروز اردبیلی

پسماندهای رویارویی اندیشه ها

                                                                نویسنده: دکتر داریوش افروز اردبیلی

چکیده ء گفتار

  • تاریخ و حتّی در نگاهی گسترده تر ، فرهنگ ایران، در رسانه های شنیداری و دیداری و نوشتاری (در چهره های گوناگون آنها مانندکتاب و مجلّه و شبکه های گوناگون اجتماعی و فیلمها و …)در چند ده سال گذشته در ایران، وضعیّت بسیار آشفته ای یافته است و همچون بازار مکّاره ای ،هر کسی باهر سلیقه ای،می تواند کالایی باب میل خوددرآن بیابد.ایراندوستان گرامی بر آن شده اند که در راستای روشن نمودن درستیها و آشکارنمودن کژگوییها و ناراستیها و بیشتر،در راستای گفتگو در بارهء تحریف تاریخ آذربایجان،نشست و انجمن برگزار کنند و از روی خواستهای راستین کسانی که با باژ گونه خواندن تاریخ، ذهن مردم آذربایجان و به ویژه نسل جوان را به بیراهه می کشانند بردارند.

این البتّه ،خواست و آهنگ درست و پاکی است؛ و به همهء کسانی که در این راه گام بر می دارند،درود می فرستم و دست همگی را به گرمی می فشارم.امّا،فرزانگان گرامی باید به نکته ای باریک و بسیار ارجدار نگرش ویژه داشته باشند.نکته این است:

اگر شما اندیشه ای را می کوبید،تا از میان ببرید؛ همراه با کاستن از توان آن اندیشه، ضمناً،به آن اندیشه نیرو می بخشید و ناخواسته،آن اندیشه را پرتوانتر می کنید.این سخن شایدگیج کننده به دیده بیاید؛ امّا، به ناچار و ناگزیر هست و به راستی،نمودی آشکار از قانون سیوم نیوتون در حرکت است که می گوید: ” برای هر کنشی ،واکنشی است ؛ برابر با آن ودر خلاف راستای آن ! ”

اگر شمابادست گذاشتن بر سینهء کسی،اورابانیروبه واپس هُل بدهید،پس از چند گام به واپس رفتن، اوپاهای خود رااستوار و حتی آغاز به هُل دادن شماخواهد کرد.کارل گوستاو یونگ،روانکاو دانشمند سوئیسی،همین سخن رابه گونه ای دیگرمی گوید: ” با هر چه رویارویی ( مقابله) کنید،پایدارتر می شود. ” بشر برای پیکار بافقر، تروریسم،آفگانه ( سقط جنین ) ،خشونت،اعتیاد،موادمخّدر و روانگردان،روسپیگری،…میلیاردها دلار هزینه کرده است؛ امّا،نه تنهاازاین پدیده ها کاسته نشده ،که به نیروی آنها بسی افزوده شده است.

مادر تزار، به راهپیماییهای ضدّجنگ نمی رفت و در پاسخ فراخوانها می گفت : ” هر گاه راهپیمایی صلح داشتید، خبرم کنید. ” اگر ضدّ جنگ هستیم،هوادار آشتی باشیم.اگر از گرسنگی مردم پریشان می شویم ، بکوشیم تا برخوراکیها بیفزاییم.اگر مخالف سیاستمداری هستیم،از رقیب او پشتیبانی کنیم؛ کوتاه سخن آنکه،نگرش خودراازچیزهایی که نمی خواهیم یا دوستشان نداریم،به چیزهایی برگردانیم که دوستشان داریم و می خواهیم.

اگر از سخنان چرند و بی ریشه و حتّی ضد انسانی کسانی که اندیشه های پان ترکیستی را تبلیغ می کنند،رنج می بریم،نباید با ستیز، با این اندیشه ها رویارویی کنیم؛ بلکه،با رویکردهای فرهنگی که ریشه در تاریخ و زبان و فرهنگ پربار و کهنسال ایرانویج دارند،به گسترش فرهنگ ایرانی و زبان شکرین پارسی بپردازیم؛ این رویکرد،به خودی خود،بازار پان ترکسیم را بی رونق و بی خریدار خواهد کرد.

بهترین آموزگار ما در این زمینه کسروی است.یاوه گوییهای روزنامه نویسان عثمانی دربارهء تیره و زبان ونژاد آذربایجانیان ،کسروی را واداشت که نه در پاسخ به یاوه های عثمانیان،بلکه در راستای آرمان ایراندوستی، کتاب ” آذری یا زبان باستان آذربایگان” را بنویسد که پس از نزدیک به یکسدسال ،باز همچون خاری درچشم پان ترکیستها می خلد.

 

پسماندهای رویارویی اندیشه ها

 

نویسنده: دکتر داریوش افروز اردبیلی

 

نویسنده و استادی بر جسته می گفت : ” در زمان محمّدرضا شاه،مهندسی ژاپنی در تهران نزد من آمده بود؛ در میانهءگفتگوها به من گفت: شما ایرانیان،آدمهای بسیار باهوشی هستید؛ و برای نمونه گفت: کارمندان بانکهای ژاپن، در شمارش اسکناسها،اشتباههای بسیار می کنندو با آنکه بانک مرکزی ژاپن،پی در پی،اسکناسهای حتّی اندکی فرسوده راازچرخه بیرون می راند و با پذیرفتن هزینه های گزاف،اسکناسهای تازه چاپ می کند، امّا باز هم کارمندان بانکهای ژاپن،در پایان هر روز، در تراز مالی بانک،مبلغهای بسیاری را کم یا افزون می آورندو بانکها در گردش مالی روزانه،به سختی در تنگنا می افتند.این است که پژوهشگران ژاپنی،در کوشش برای ساخت دستگاههای خودکار شمارش اسکناس هستند؛ [ که اکنون از این دستگاهها،در بانکهای ایران هم بهره می برند.] امّا،کارمندان بانکهای ایران،با اسکناسهای پاره و فرسوده،در پایان روز،ریالی کم یا افزون نمی آورند؛ این نیست؛ مگر به دلیل بهرهء هوشی بالای شما ایرانیان! ”

داستان دیگری به یادم آمد.کارخانه داری ایرانی، در گزارشی خوانده بودکه در کارخانه های اروپایی،اشکالی در کارِ دستگاهِ خودکارِ پرکنندهء قوطیها بودودرهرچندده قوطی،یک قوطی تهی،بسته بندی و روانهء بازار می شد.درپی اعتراضهای بسیارخریداران،کارخانه داران اروپایی،با پذیرفتن هزینه هایی گزاف،دستگاه خودکاری را ساخته و به کار گرفته بودند که بانگرش به اندک بودنِ وزنِ قوطی تهی،آن راشناسایی واز رده بیرون می راند.کارخانه دار ایرانی،با خواندن گزارش،در اندیشه شده بود که حتماً،این اشکال،در فراورده های کارخانهء خودِ او هم هست و برای همین،به سرکشی کارخانه رفته بود.در سرکشی از خط تولید،وی دیده بود کارگر خط تولید،پنکه ای را به کار گرفته بودکه بر روی قوطیهای خط تولید،باد می وزاند و بدینگونه،قوطیهایِ تهیِ سبک وزن،به بیرون پرتاب می شدند!

باهوش بودن و بالا بودن هوشبهر ایرانیان را،بسیاری از دیگرانیرانیان ( نا ایرانیان ) نیز تایید کرده و بازگفته اند.همین چندی پیش بودکه گفته شد، هرجادر سازمان ” ناسا ” به گرهی ناگشودنی بر می خورند،از مهندسان ایرانی یاری می خواهند.

ایرانیان بسیار باهوش هستند؛ نه از آن روی که ایرانی مغز بزرگتر یا پیچیده تری دارد؛ بلکه، از آن روی که ایرانی ناچار است در بسیاری کارها،تنها از دانسته ها و آگاهیهای خود بهره ببرد.ایرانی باید از لوله کشی،ساختمان سازی،حقوق و وکالت،درزیگری ( خیّاطی) ،اقتصاد،بازار ارز،داروسازی و پزشکی،مالیات،آموزش درسی فرزندان،کارشهرداری،قصّابی و کیفیّت گوشت،بنگاهداری،بیمه،الکترونیک،کمّ و کیف کار صندوق بازنشستگی، کیفیّت خوراکیهای گوناگون و شناخت آنها،شناخت کالاهای اصل از بدل،واردات و صادرات کالاها،قانونهای کشورهای دیگر،گونه و کیفیّت روغنها،عطّاری و داروهای گیاهی،کارهای مکانیکی خودرو،کیفیّت مبل،…سررشته داشته باشدودربارهءچند و چون هر کدام،آگاهیهای بایسته را داشته باشدوگرنه ” کلاهش پسِ معرکه خواهد بود.”

در جامعهء ایرانی، سندیکاها و اتّحادیه هایی که در هررسته و پیشه ای،در راستای آسانتر و روانتر کردن کارهای هموندان و نگاهبانی از سود هموندان به کار بپردازند،یا نیستند ویا کم توان هستند و هرکسی به فراخور کارش، باید از آغاز تا پایان،از چندوچونها،آگاهیهای پُرّه ( کامل) داشته باشد و گر نه،زیان خواهد برد.این است که ایرانی در سنجش با مردم کشورهای دیگر،بسیار باهوشتر است.

در کشور ما،از چندی پیش،تاریخ و حتّی، در نگاهی گسترده تر،می توان گفت فرهنگ، گستره و بازاری بس آشفته یافته است و همچون بازارهای مکّاره،هر کسی، با هر گرایش و اندیشه ای،می تواند کالا و یا اندیشه ای برازندهء دلخواه خود در آن بیابد.چرا چنین شده است؟

زیرا، تاریخ و فرهنگ ما هم،همانند اقتصاد و یا هر زمینهء دیگر زندگی ما ایرانیان است .در اقتصادهرکشوری در جهان،پدیده ای به نام ” اقتصادزیرزمینی ” هست که بانامهای ” اقتصاد سایه،اقتصادموازی،اقتصادغیررسمی،اقتصادثبت نشده” هم از آن یاد می شود.اقتصادزیرزمینی،به همهء فعّالیّتهایی گفته می شودکه به علّتهایی،در حسابهای ملّی ثبت نمی شوند.بدین معنی که برای نمونه،کسی در گوشه ای پرت و یا دور از دسترس،کارگاهی بر می آورد و کالایی می سازدودربازارمی فروشد؛ بی آنکه،بیمه و مالیات بپردازد؛ ویا کسی،چند تن کارگر بیگانه را بدون گذرنامه و روادید،به کشورش در آمده اند،به کار می می گیرد و بخشی ازبازار یک کالا راازآن خود می کند؛ بی آنکه دستمزد دست و قانونی به کارگران بپردازد و یا آنان را بیمه کندویا حتّی،مالیات کالای خود رابپردازد.

” اقتصادزیرزمینی” یا همان فساداقتصادی،در زمینهء پولشویی،اختلاس،بندوبستهای پلید،ارتشا،…دست بالا را دارد.این نوع اقتصاد،در هرکشوری دیده می شودودرسنجش با اقتصادرسمی و ثبت شدهء کشور،در سد آن چندان چشمگیر نیست.

در ایران،اقتصادزیرزمینی،هماوردی پرتوان در برابر ” اقتصاد روی زمینی!!” است و سالهاست که فسادهای اقتصادی،مرزهای میلیاردی و تریلیاردی را در نوردیده اند.برابر آمارها،میزان اقتصاد زیرزمینی در سال ۱۳۹۲ خ  ۳۸/۵٪ از تولید ناخالص داخل کشور بود.پیش بینی ها نیز،حاکی از ادامهء روند افزایشی،در دورهء برنامهء ششم ( ۹۵ _۹۹ ) است . ( ۱ )

کالاهای بنجل و کم کیفیّت کشورهای دیگر،بازارهای کشور را پر کرده اند؛ گویی که هیچ پالایهء ( فیلتر ) سنجش کیفیّت، در برابر واردات این کالاها نیست.

آنچه دربارهء اقتصاد در کشورمان یاد شد،نمونه ای از ولنگاریهای اجتماعی در ایران است و همین نگاه را،کمابیش به زمینه های دیگرزندگی و اجتماع نیزمی توان تسرّی داد؛ برای نمونه:

_ در دههء هشتاد،شهردار شیراز درّهء سیل رو شیراز را پر کرد و خیابانی در آن مسیربرآورد؛ چندین سال پس از آن،در پی بارش سخت باران،سیل ناگهانی،آسیبهای بسیار به شهر و باشندگان شیراز زد.

_ به تازگی،مدیر آمور آب و فاضلاب بندر خمینی،به دلیل ساخت و ساز غیرمجاز در محدودهءتاسیسات آب و فاضلاب دستگیر شد.

_ در ماههای گذشته،آبگرفتگیهای چندین شهر خوزستان،به دلیل کم کاری گردانندگان شماری از اداره های مربوط استان دانسته شد.

_ نیز نمونه های بسیار دیگرازاین دست…

*         *         *          *

در زمینهء تاریخ و فرهنگ و زبان آذربایجان،شمار کمابیش چشمگیری از کتابها و مجله هایی که داده هایی بسیار نادرست و نادانشی و باژگونه و غرض آلود و کینه توزانه به خورد خواننده می دهند،در چند ده سال گذشته،نوشته و پخش شده اند؛ سالهایی چند است که از کتابها و مجله ها،این مطلبها، راه به رسانه های دیگر و شبکه های اجتماعی گشوده اند و ذهن بیننده و خواننده را سخت برمی آشوبندوهماننداقتصادزیرزمینی در ایران _ که هماوردی پرتوان در برابر اقتصادقانونی ایران است. _ تاریخ باژگونه و سراپا نادرست و زیرزمینی هم در کشورمان،هماوردی پرتوان،در برابر تاریخ درست و راستین کشور است.به چندنمونه بنگریم:

_ در سال ۱۳۷۸ هفته نامهء امید زنجان، با تیتربسیاری درشت،چنین درفشانی فرمود: یونسکو طی آماری،ترکی را سومین زبان زنده و باقاعدهء جهان اعلام نمود…یونسکو در همین آمار،فارسی را سی و سومین لهجهء زبان عربی برشمرد…

در پاسخ نامه نگاریهای استادان ایرانی، دبیر کلّ یونسکو نشر چنان آمار غیر منطقی را تکذیب کرد.پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال،گردانندهء اصلی امید زنجان خستو ( معترف) شد که: یکی از خوانندگان هفته نامه،در تماس تلفنی،آن آمار را به ما داد و چاپ کردیم.

_ نوید آذربایجان،نشریهء هفتگی که در اورمیه چاپ و نشر می شود،در یکی از شماره های خود، با تیتر درشت نوشت: ” فیروز منصوری [ نویسندهء سلماسی و نویسندهء کتابهای ارزشمند مطالعاتی دربارهء تاریخ،زبان و فرهنگ آذربایجان _ فرهنگ واژگان آذری _ رازهایی در دل تاریخ _ نیز،چندین کتاب ارجمند دیگر ] به دلیل نوشتن کتابهای ضدّترکی،از دولت یک دستگاه آپارتمان مسکونی و میلیونها تومان وجه نقد دریافت کرده است. ” پس از شکایت آقای منصوری از مدیر مسوول نوید آذربایجان به دادگستری اورمیه و اثبات کذب بودن ادّعاها،مدیر مسوول پاسخ داد : ” یکی از خوانندگان این مطلبها را تلفنی به ما گفته بود! ” ( ۲ )

_ آقای بابک درگاهی، در مقاله ای به گویش آذربایجانی و با عنوان  ”  مغوللار ” نوشته بود : مغولان مردمانی درستکار و پاک و ادبدوست و با فرهنگ و حقوق پیشرفته بودند و خواستار رابطهء بازرگانی با ایران بودند؛ اما به دستور سلطان محمّدخوارزمشاه ( از فرزندان آلتون تاش ترک ) ، بازرگانان مغول کشته شدند؛ سپس، چنگیزخان در انجمن بزرگان مغول، به آنان گفت: خطر حملهء خوارزمشاه به پکن هست…و بدینگونه بودکه مغولان به ایران یورش آوردند و در پایان نتیجه گرفته بود که:  ” ایرانیان نادان و وحشی و دور از آداب اجتماعی و بی فرهنگی بودند و … ” ( ۳)

_ تاریخ نگاران پان … آذربایجان ، البتّه با ژاژ خاییهای سخنان همتایان ترکیه ای و قفقازی خود، مادها و اشکانیان و سومریان و اورارتویان و…را ترک می خوانند و بدینگونه،پیشینهء ترکی در آذربایجان را به چند هزار سال پیش می رسانند. ( ۴ )

_ ناصرپور پیرار،در کتابهای به اصطلاح ” تاریخی ! ” خود،هر چیزی را واژگونه نمایانده است و با هرزه درایی و دشنام دادنهای پیاپی،می کوشدهر آنچه را در تاریخ ایران ارجمند و تابناک است لجن مال نماید…

_ نام  ” ایران ” در دورهء رضا شاه ابداع شدوپیش از آن،این کشور با نام ” ممالک محروسه ” خوانده می شد؛ پس، نام ایران،ساختگی و بی ریشه و بی بنیاد است !

_ در سراسر جهان، رادارها تنها می توانند با سه زبان انگلیسی و فرانسوی و ترکی ارتباط بر قرار کنند! [ اینکه سیگنالهای رادیویی رادار را بازبان چه پیوندی است،دست کم بنده نمی دانم!]

_ آکادمی علوم جمهوری آران ( با نام دروغین جمهوری آذربایجان ) در باکو، بخش ویژه ای را برای تحریف تاریخ و جعل سند در این باره دایر کرده و این کارخانهء معظم! هرازچندگاه ،فراورده ای نو به بازار تاریخ و فرهنگ می فرستد؛ که مقلّدان سینه چاکش، با بزرگنمایی آنها را در ایران پخش می کنند. ( ۵ )

_ فردی به نام …سازی با شش رشته تار ساخته ودر ” خانهء موسیقی ایران ” ،اختراع آن را به نام خود ثبت کرده و تا ۲۰ سال انحصار ساخت آن را از آنِ خود کرده است.همین فرد می گویداین همان ساز قوپوز باستانی ترکان و نماد تمدّن دیرینهء آذربایجان است. این ساز به گستردگی در فروشگاههای آذربایجان فروخته می شود. ( ۶ )

_ نیز، بسیار بسیار نمونه های دیگرازاین دست !

شاید کسانی بگویند اینها همگی، ادّعاها و سخنانی بی پایه هستند و راه به جایی نخواهند برد؛ در پاسخ بایدبگویم: ” اگر پیوسته به سوی کسی لجن بپاشید،تکّه هایی از آن به او و یا جامه هایش خواهد چسبید. ”

ناگفته روشن است که در پشت سر این جریانهای به اصطلاح فرهنگ ساز و تاریخ ساز،دستهای پنهان قدرتهای جهانی و همسایه جای داردوگردانندگان این نمایشگاه، عروسکهای خیمه شب بازیی بیش نیستند و به گفتهء مولوی، همچون ” شیران علم،حمله شان از بادباشد دمبدم! ” واین عروسکها باید بدانند که:

چوموش ، آنکه نان و پنیرش خوری؛            به دامش در افتی و تیرش خوری!

و پیداست که ایشان نیز، سرنوشت همانندان محمّد بی ریا و دیگر گردانندگان فرقه دموکرات را_ که یا به دست گماشتگان استالین کشته شدند ویا روزگارشان در اردوگاههای کار اجباری سیبری سپری و تباه شد_ خواهند یافت.

ایراندوستان گرامی بر آن شده اند که در راستای روشن نمودن درستیها و آشکار نمودن کژگوییها و ناراستیها و بیشتر،در راستای گفتگو دربارهء تحریف تاریخ آذربایجان،نشست و انجمن برگزارکنندودراین باره،کتابی گردآوری کنند و پرده از روی خواستهای راستین کسانی که با باژگونه خواندن تاریخ و خاک در چشمها پاشیدن،ذهن مردم آذربایجان و به ویژه نسل جوان را به بیراهه می کشانند،بردارند.

این، البتّه خواست و آهنگ درست و پاکی است و به همهء کسانی که در این راه گام برمی دارند،درود می فرستم و دست همگی را به گرمی می فشارم؛ امّا،نخستین کوشش فرزانگان گرامی،بایددراین راستا باشدکه دستگاهها و نهادهای فرهنگی رابرانگیزند تا از نشر و پخش چنین کالای بنجل و بی مصرف و زیانبار و ضّدایرانی جلوگیری نمایند؛ اینکه،برای نمونه در تاریخ می خوانیم دورهء یکسد سالهء فعّالیّت میسیونریهای مسیحی اروپایی و آمریکایی،دوره ای سیاه و دلگزای و زیانبار در تاریخ شمال غرب ایران بود،باید خستو ( معترف)  شویم که خودمان ( در دورهء قاجار ) اجازهء در آمدن به ایران و سوارشدن به گردمان را به ایشان دادیم.دربارهء تحریفهای گسترده و ضّدفرهنگی پان… هم نخستین نکته این است که نهادهای فرهنگی خودمان اجازه داده اند تا این تحریفها انجام شوند.در هیچ جای جهان ، آزادی بی اندازه و بی مرز وجود ندارد تا هر کس،هر چراکه در فحیلّه اش می گذرد نشروپخش کند.نهاد های فرهنگی کشورمان هم،باید از چنان کارهای ضّدفرهنگی و دشمنی با ایران و نمادهای فرهنگی ایران جلوگیری نمایند؛ و گرنه، اینکه فلان پژوهشگر نمای پان …سخن چرند و بیپایه ای بگوید و پسان، ما و هم اندیشان دیگر،با کوشش بسیاروگردآوری مطلب و نگارش کتاب،نادرست بودن آن را بنمایانیم،کاری چندان برازنده نخواهد بود؛ ملّانصرالدّین هم،دایره ای روی زمین می کشیدودرمیانهء آن می نشست و می گفت:  ” اینجا، مرکز زمین است؛ باور ندارید؛ بروید گز کنید! ”

نکتهء در خور نگرش دیگر این است که همسایگان ما ( ترکیه و جمهوری آران ) ،همسو با قدرتهایِ بزرگِ جهانیِ دشمنِ ایران و در راستای آرمان تجزیهء شمال غرب ایران،بستری فرهنگی را برای پیشبرد آرمان خود برگزیده اند؛ این بستر فرهنگی،نمایش عشرتکده ها و خوشگذرانیها و بی بندوباریها و آوازها و پایکوبیهای زنان و دختران برهنه و نیمه برهنه و فیلمهای آنچنانی و تاریخی!از کانالهای تلویزیونی و ماهواره ای و شبکه های اجتماعی و …است.از آنجا که به دلیل گناه آلود دانستن،از چنان برنامه هایی در کشور مذهبی ماخبری نیست،کشورهای دشمن،بدین شیوه وبه آسانی،تا درون خانه های شماری در خورنگرش از هم میهنان ما را یافته اندوسواربراین بستر فرهنگی است که آنان برنامه های پان … خود را به پیش می برند؛ و این ،یعنی که همهء پرسمانهای ( مساله های ) پدید آمده در آذربایجان، از پدیدهء  ” زبان ” سرچشمه نمی گیرند و در برابر این راهکار دشمنان هم،باید چاره ای اندیشیده شود.

*       *       *

باز گردیم به آهنگ و خواست ایراندوستان گرامی، برای جلوگیری از تحریف تاریخ آذربایجان! فرزانگان گرامی که چنین آهنگ و خواست درست و پاکی دارند،باید به نکته ای باریک و بسیار ارجدار نگرش ویژه داشته باشند؛ نکته این است:

اگر شمااندیشه ای را می کوبیدتا از میان ببرید؛ همراه با کاستن از توان آن اندیشه،ضمناً،به آن اندیشه نیرو می بخشیدوناخواسته،آن اندیشه راپرتوان می کنید.این سخن شایدگیج کننده به دیده بیاید؛ امّا به ناچار ناگزیر هست و به راستی،نمودی آشکار از قانون سیوم نیوتون در حرکت است که می گوید: ” برای هر کنشی،واکنشی است؛ برابر آن ودر خلاف جهت آن !”

اگر شما با دست گذاشتن بر سینهء کسی،او را با نیرو به واپس هُل بدهید،پس از چندگام به واپس رفتن،او پاهای خود را استوار و حتّی،آغاز به هُل دادن شما خواهد کرد.کارل گوستاویونگ، روان شناس دانشمندسوئیسی،همین سخن را به گونه ای دیگرمی گوید: ” با هر چه رویارویی ( مقابله) کنید،پایدارتر می شوید.” بشر، برای پیکار با تهیدستی،تروریسم،آفگانه( سقط جنین) ، خشونت، اعتیاد،موادّمخدّر و روانگردان،فساد، روسپیگری،نابرابریهای اجتماعی،….میلیاردها دلار هزینه کرده است؛ امّا،نه تنها از این پدیده ها کاسته نشده،که به نیروی آنها بسی افزوده شده است.

در تاریخ جهان،نمونه های بسیار برای این پدیده می توان یافت:

_ ستمگریها و خودکامگیهای هراس انگیز و سرکوبهای خونین استالین، فرمانروایی کمونیسم و بلشویسم را در اتّحادجماهیرشوروی،تا لبهء پرتگاه فروپاشی برده بود و ای بسا، تا ۱۵ یا ۲۰ سال بیشتر نمی توانست پایداربماند؛ همچنانکه،پس از فرمانروایی دراز آهنگ بر بسیاری سرزمینها، سرانجام در ۱۹۹۱ م . فروپاشید.هیتلر هم،این را نیک دریافته بود و درنشست جنگی، به افسران بلند پایهء آلمانی گفته بود:  ” عمارت ویرانه است؛ کافی است لگدی به در بزنیم.” نیز،در همین نشستهای جنگی، هیتلر به افسرانش گفته بود: ” در این جنگ،از حیوانی ترین روشها باید برای نابودی دشمن بهره ببریم. ” در نبردهای نخستین، تسلیم و یا گریز گروهی سربازان ارتش سرخ شوروی بسیار دیده می شد. ( ۷ )

یورش آلمان هیتلری به اتّحاد جماهیرشوروی و درنده خویی بسیار ارتش آلمان و بهره گیری از  ” حیوانی ترین روشها” و سوزاندن تر و خشک با هم،حتّی مردم به ستوه آمده و سربازان دودل شوروی را در ستیز با سپاه بیگانه،یکدست و هماهنگ نمود و به شکست آلمان انجامید.همین جنگ که بنا بود بلشویسم را از پایه بر کَنَد،مایهء پایداری و استواری بلشویسم، تا نزدیک به نیم سده گردید.

_ همین پدیده را در ویتنام و مردم آن برای جنگ با ایالات متّحدهء آمریکا می توان سراغ کرد که مایهء ریشه یافتن و ماندگاری کمونیسم در آن سرزمین گردید.

_ پایه گذاری کمونیسم و بلشویسم در روسیه و برنامه های خرد گریز وشگفتی افزای آن _ که اززبان لنین روان می شد._ باز تاب گستردهء جهانی داشت؛ بسیاری کشورهای دور و نزدیک ، با آهنگ سرنگون کردن کمونیسم،به روسیه یورش نظامی بردند؛ به گونه ای که ارتش سرخ، همزمان در ۲۲ جبهه می جنگید.همین یورش گستردهء بیگانگان،مایهء همدلی و هماهنگی بیشینهء مردم روسیه با لنین و برنامه هایش وپایدار شدن کمونیسم در روسیه گردید.

در یورش اسپانیا به سرزمین کوهستانی ” ریف ” در کشور مغرب ( مراکش ) ،مردم این سرزمین، با راهبری عبدالکریم الخطابی _ که پسان با نام عبدالکریم ریفی آوازه یافت. _ نیروهای اسپانیایی را در چندین جنگ به سختی شکست دادند و غنیمتهای جنگی فراوان به دست آوردند. دولت فرانسه،در هراس از بیدار شدن دیگر مردم شمال آفریقا و الگو گرفتن آنان از مردم ریف، برای یاری اسپانیاییان و با همراهی و هماهنگی آنان،چند سدهزارتن نیروی رزمی را با جنگ ابزارهای تازه و پیشرفته، برای سرکوب کردن مردم ریف،روانهء مراکش کرد.با یورش نیروهای دو کشورنیرومنداروپایی،همهء مردم ریف با همهء توان،به پشتیبانی از عبدالکریم ریفی و جمهوری نوپایش برخاستند وحتّی،گروههایی از مردمان سرزمینهای دور و نزدیک، به پشتیبانی از مردم ریف پرداختند.گرچه با وجود شکستهای اوّلیهء نیروهای اروپایی،در برابر انبوه نیروهای دشمن و برتری جنگ ابزارهای آنان،سرانجام عبدالکریم ریفی شکست خورد و دستگیر شد و جمهوری شش سالهء وی از هم پاشید ( ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۶ ) ،امّا،هماهنگی و همبستگی گستردهء مردم ریف با رهبرشان،نمونهء بسیار خوب و گویایی در این باره می باشد.

_ پس از فروپاشی اتّحادجماهیرشوروی و پدیدار شدن کشور روسیه، ” جوهر دودایف ” رئیس جمهور سرزمین چچن،برنامهء جدایی چچن از کشور روسیه را در پیش گرفت.در آن زمان،شمار کما بیش در خور نگرشی از گروههای چچنی،با برنامهءدودایف مخالف بودند و حتّی،گروههایی از چچنها،به جنگ با نیروی های دودایف پرداختند؛  امّا،با دستور بوریس یلتسین به نیروهای روسیه برای یورش به چچن، کمابیش همهء چچنها به پشتیبانی از دودایف و برنامه هایش برخاستند و جنگهای سخت و خونینی در گرفت. این سخن یکی از سیاستمداران بلند پایهء روسیه است که گفت : ” ما با یورش به چچن،جایگاه دودایف،ژنرال گمنام چچنی را تا اندازهء یک قهرمان ملّی بالا بردیم. ”

_ پس از ویرانی پرّهء ( کامل ) دو شهر ژاپن با بمبهای اتمی و تسلیم بی قید و شرط ژاپن، مردمِ رنجورِ ژاپنِ ویران شده _ که هستی خود را در خطر نابودی می دیدند _ با همبستگی  و هماهنگی بیمانندی و باکوششی خستگی ناپذیر،اقتصادی بسیار کارامد و پویا برای ژاپن ساختند؛ تا با%B