حتی برای نوآموزان تاریخ ایران،قهرمان تاریخی شمردن سیدجعفرپیشه وری و همدستانش وانکاروابستگی فرقه دموکرات آذربایجان به اتحادجماهیرشوروی خام وکودکانه است؛اما،این درست همان مطلبی است که ازآغارین روزهای استقلال جمهوری آران-که به نادرست جمهوری آذربایجان خوانده می شود!-درآن سرزمین،دررسانه های همگانی بازگومی گرددومقلدان ناآگاه ویامغرض آذربایجانی آنان درایران نیز،گاه درپرده وگاه آشکارا،همان سخنان رابرزبان می آورند.برای نمونه، آقای دکترمحسن نظامی زاده،درماهنامه خداآفرین (سال نخست-شماره سیوم)ازپیشه وری چونان”نخبه برجسته جنبشهای آزادیخواهانه ایران”یادکرده که”بانیت گسترش آزادیهای دموکراتیک درآذربایجان وسپس گسترش آن به سراسرایران،به تشکیل حکومت ملی آذربایجان”اقدام نمود.آنگاه نویسنده باتاکیدشدیدبرمردمی بودن جنبش وی،به ستایش ازهمه کارهای پیشه وری وهمدستانش دریکسالحکومتشان پرداخته ودرپایان نوشته است”نیروهای مشترک آمریکا!! و انگلیس!! و شاه…این حکومت مردمی رابرانداختندوبه قتل وکشتارعمومی مشغول شدند.”1
خوشبختانه،پژوهشگرارجمند،آقای دکترهوشنگ طالع،بانگارش کتاب”تلاش نافرجام برای تجزیه آذربایجان (نشرسمرقند-چاپ نخست-1385-354رویه )”پاسخ دندان شکن دیگری به این یاوه گوییهاوهرزه دراییهای بیگانه پرستان داده است.نویسنده محترم دراین کتاب،پس ازبررسیزمینه های تاریخی،به اشغال ایران درجنگ جهانی دوم و پدیدآمدن غوغای نفت شمال پرداخته وآنگاه ازشکل گیری توطئه درراستای تجزیه آذربایجان وچگونگی پدیدآمدن فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه وری و بازمینه چینیهاوپشتیبانیهای گسترده شوروی سخن گفته است.دربخشهای دیگرکتاب درباره شکایت ایران ازشوروی به سازمان ملل متحدوگفتگوهای قوام السلطنه باسردمداران شوروی درمسکووشکایت دوباره ایران به سازمان ملل متحددرسال 1325وگفتگوهای قوام باسادچیکف سفیرکبیرشوروی وتخلیه ایران ازنیروهای ارتش سرخ مطالب گیراوارزنده بسیاری آمده است وسرانجام،درپایان به چگونگی افول فرقه دموکرات و کوششهای نافرجام شوروی برای جلوگیری ازفروپاشی آن پرداخته وبه زیبایی،سخن سرهنگ قلی اوف(کنسول شوروی درتبریز)رادرپاسخ به پرخاشگری پیشه وری آورده است که بدو گفته بود”: سنی گتیرن،سنه دییر،گت.[آنکه توراآورده،به تومی گوید:برو.]”
نویسنده ارجمند،بابهره گیری ازمنابع تاریخی بسیار،کتابی ارزشمندوپژوهشی پدیدآورده است وازآنجاکه برخی منابع،برای نخستین باربه کارگرفته شده اند،برخی گوشه های تاریک این خیانت آشکار گروهی کمونیست وفریب خورده به کشورمان،روشنترنشان داده شده است؛اما،شوربختانه نویسنده چندان به چگونگی واکنش مردم آذربایجان دربرابرفرقه دموکرات نپرداخته است؛گرچه دربخش دوازدهم،اشاره هایی بدان شده است.دیگراینکه،ازخاطره های کسانی که این رویدادهارابه چشم دیده اند،یادی نشده است واین درجایی است که چنین سندهای زنده ای،گاه ازهرمنبع تاریخی بهترروشنگری می کنند.
باپدیدآمدن فرقه دموکرات،عشایرآذربایجان که کینه دیرینه ازروسهاداشتندووابستگی آشکارفرقه رابه شوروی می دیدند،به رویارویی بافرقه دموکرات پرداختند؛به گونه ای که تاپایان روزگارشان،عوامل فرقه نتوانستندبرآنان اعمال قدرت کنند.خانهاوزمینداران آذربایجان نیزکه ازکارهای فرقه زیان دیده بودند،به نبردبافداییان فرقه پرداختند؛آنان دربرخی جاها،باتشکیل دسته هایی،به پیکاربافرقه روی آوردند.این رویارویی،دراردبیل و خلخال و مشکین شهر(خیاو)نمودبیشتری داشت.پادگان اردبیل،بدون هیچگونه درگیری،تسلیم فرقه دموکرات شد؛اما،مردم ایراندوست اردبیل وخلخال و مشکین شهر،تاپایان کارفرقه،یکسره باآنان درکشمکش بودندوبسیاری از فداییان فرقه دموکرات دراین درگیریهاکشته شدند.برای نمونه،درزمان اوج توان دموکراتهاوحضورارتش سرخ درایران،بزرگان روستای شاه نشین[درنزدیکی سرعین اردبیل]کسانی راکه به فرقه پیوسته بودند،به تازیانه می بستند.یابرای نمونه،نصرالله خان به همراه خویشاوندانش،در یوردچی (نزدیک اردبیل)دلیرانه دربرابردموکراتهابه پایداری برخاست وباجنگهای شبانه روزی،هیچ یک ازکسان آنان رابه روستاهای قلمروخودراه نداد.خویشاوندان سالخورده نگارنده به روشنی به یادمی آورندکه درروزهای 27و28 آبان 1325 پس ازپخش اطلاعیه های دولت مرکزی باهواپیما،مردم اردبیل و روستاهای پیرامون آن،آشکارابه جشن وپایکوبی پرداختتد2ومردم و عشایردراردبیل و خلخال و …به هواداران فرقه دموکرات یورش بردندوآنان راواداربه تسلیم یاگریزکردند؛به گونه ای که پیش ازرسیدن نیروهای دولت مرکزی،اردبیل و شهرهای پیرامون آن،ازعوامل فرقه پاکسازی شده بودومردم درریشخندپیشه وری و همدستانش چنین سرودند:
پیشه وری گیریب لونه باشماقلارین قویوب گونه
گون ندی؟باشماق ندی؟ گئجه ینن قاچماق ندی؟
[پیشه وری درلانه مرغ پنهان شده وکفشهایش راجلوی آفتاب گذاشته] [آفتاب چیست؟کفش چیست؟ فرار شبانه چیست؟]پیشه وری دوز دوروب یانیندا بیرقیز دوروب
قارقا سیچیب چیگنینه ایله بیلیر اولدوز وروب
[پیشه وری راست ایستاده کنارش دختری ایستاده] [روی شانه اش کلاغ ریده گمان می کند ستاره زده]داشقادان آتدیلار داشی یاریلدی جودتین باشی
داشقا گتی میت داشی آروادووا…
[از ارابه سنگ انداختند وسرجودت3 شکسته شد.] [ارابه بیاور و جنازه ببر ….(سخنی رکیک گفته شده)]نکته دیگراینکه، بسیاری ازکسانی که بانام فدایی و….به فرقه دموکرات پیوسته بودند،ازمیان نوکران خانهاوتهیدستان و دزدان وراهزنان ولاتهاوباجگیران بودندکه پیش ازآن روزگارراباتیره بختی وسختی به سرمی بردندوبه امیدیافتن روزگاری بهتر،به آن فرقه پیوستند.آنان-که بیشترشان بی سوادهم بودند-ازبرنامه های فرقه و اساسنامه آن وپیامدهای کارشان درفرقه درناآگاهی مطلق به سرمی بردند؛همچنان که بیشترشان پیش ازفروپاشی وبادیدن نخستین نشانه های ناتوانی فرقه از آن بریدند.
به هرروی چاپ کتاب ارزشمند”تلاش نافرجام…”رابه مروا بگیریم وباپشتیبانی ازچنین کوششهای فرهنگی وپژوهشی،نگذاریم خودفروختگان بدنهادی چون پیشه وری،باتکیه برنیروهای بیگانه،سرزمینی سپندازکشورمان راپهنه کشمکشهای آزمندانه خودبادیگرایرانیان کنند.آزمون تلخی که نسل گذشته آذربایجان،برای ازسرگذراندنش،بهایی گزاف پرداخته است.
1-درشماره8ماهنامه خداآفرین نیز،آقای بهزاد بهزادی گفتاری رنگینتروسنگینتردرباره پیشه وری نوشته است،به عنوان نمونه دیگرنگاه کنیدبه مجله سس(به معنی صدا)-نشریه دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس-سال سیوم-شماره8-ص 15
2-ایشان هنوزهم بابه یادآوردن آن روزهایی که مژده رهایی ازستم بیگانه و بیگانه پرستان راشنیدند،اشک شوق ازدیده فرومی ریزند.
3-جودت ازسردمداران فرقه دموکرات آذربایجان دراردبیل بودکه روزنامه جودت را نشرمی کرد.
دکترداریوش افروزاردبیلی شهریور1387