آیندهء زبان انگلیسی ترجمان دکتر داریوش افروز اردبیلی

گفتاری که خواهیدخواند،ترجمه گفتاری است ازمجله اکونومیست بااین شناسه:

Economist-Books and arts Section-P147-18 Dec.2010

این گفتار،برای شناساندن،نگاهی گذرا داردبه کتابی بااین شناسه:

The Last Lingua Franca:English until the return of Babel.   By  Nicholas  Ostler.    Walker and  Company  368  pages

باشدکه این گفتار تلنگری بزندبه کسانی که در گریز از خویشتن خویش و بی ارزش شمردن داشته های خود،تابدانجاپیش می روندکه فارسی رالهجه سی وسیوم تازی می شمارند(تبلیغ پان ترکیستی درهفته نامه امیدزنجان-1378 خ)و یا می گویندمردمی که درزبانشان برابرواژهء کتاب راندارند،چگونه ممکن است دارای کتابخانه بوده باشند!(هفته نامه شمس تبریز-نوشته آقای موءتمن آل حمدان از اهوازدرباره کتابسوزیهای تازیان درایران   -بایددانست که درزبان فارسی،واژهء “نامه” برابر کتاب و واژهء “گنج نپشت” برابرکتابخانه است.) ویامی گویندفارسی زبان دانش نیست وبرای فراگیری دانش روز،از روی آوردن به زبانهای بیگانه و حتی رسمی کردن آنها گریزی نیست.

 

*  *  *  *  *

آیندهء زبان انگلیسی

انگلیسی آنگونه که صحبت می شد.

شایدروزهای انگلیسی،چونان (به عنوان)زبان دویم مردم جهان ،آرام آرام به پایان می رسد.

 

انگلیسی کامرواترین زبان درتاریخ جهان است.درهمه قاره هابه انگلیسی سخن گفته می شود؛چونان زبان دویم،دانش آموزان مدرسه ای آن رامی آموزند؛نیز،ابزاری برای گسترش دانش وپیشه های جهانی وفرهنگ مردمی است.بسیاری می پندارندگسترش انگلیسی بی پایان خواهدبود؛اما،نیکلاس اوستلر،یک زبان شناس دانشمنددرزمینه فراز وفرودزبانها،درواپسین کتابش،پیشگویی شگفت انگیزی می کند:شایدآفتاب زبان انگلیسی،چونان زبان جهانی،برلب بام رسیده است.

چیرگی نظامی و بازرگانی و دین،بزرگترین نیروها برای گسترش زبانهای جهانی پیشین بوده است.(نویسنده ازیک خط پیوندبهره می برد تااین جمله رااززبان مشترک ایتالیایی بنیان-که در دوره نوزایی یا رنسانس روان بود-تمایزدهد.)آقای اوستلر،زبان شناسی باآگاهیهای شگفت انگیز،باسرخوشی در داستانهایش ازتاریخ کهن غوته* می خورد.

پادشاهان هخامنشی-که در 539 پیش ازمیلاد بربابل پیروزشدند-به زبان بومی خودشان “پارسی”سخن می گفتند؛اما،چونان نخستین زبان جهانی،زبان آرامی راپذیرفتند.نامه های رسمی که به جاهای دوردست فرستاده می شدند،به زبان آرامی نوشته ودرمقصدبه زبان بومی ترجمه می شدند.پارسی،خودزبانی جهانی شد؛اما،نه دراوج نیرو و بزرگی پاشاهان ایران؛ بلکه ازسال 1000 پس ازمیلاد تا 1800 میلادی.(379 خ تا 1179 خ )ترکان فاتح آسیای صغیر و آناتولی و خاورمیانه،گرچه دین اسلام را پذیرفتندوبه تازی نمازمی گزاردندونیایش می کردند،اغلب،پارسی را زبان درباری و ادبی خودنگه داشتند.همچنین،پارسی زبان درباری پادشاهان گورکانی هند،تازمان رسیدن کمپانی هندشرقی بود.

برخی زبانهای جهانی،ازراه دادوستدو بازرگانی به این پایه رسیدند؛اما،این زبانهابرای روانی دادوستد به کارگرفته شدندوبادگرگونی شرایط،به کنارنهاده شدند.زبان فنیقی از زادگاه خود(لبنان کنونی) تا کرانهء شمالی آفریقاگسترش یافت (که در لاتین پونیک خوانده می شد.)وزبان پادشاهان کار تاژ شد؛اما،ویرانی کارتاژ به دست روم،در146 پیش از میلاد،زبان فنیقی را تااندازه یک گویش محلی پایین آورد ودربرابر آن،زبان یونانی که ریشه های ژرفتری داشت،از آغازبرپایی روم تا فروپاشی آن وبیشتر،یعنی تا 1000 سال،زبان مشترک باشندگان مدیترانه شرقی بود.

بااین زمینه چینیها،سرانجام انگلیسی چگونه خواهدبود؟ اغلب بسیارخرد.گاهی به نظرمی رسدآقای اوستلر بابرشمردن سرنوشت زبانهای پیشین،خواسته است کتابی”از گونه ای دیگر”بنویسد؛اما،ناشرش او را ترغیب کرده است،بیشتر،زوایای انگلیسی را بکاود.بحث اصلی درباره آینده زبان انگلیسی ،دردوبخش پایانی کتاب آمده است و پیشگوییها قابل توجه هستند.

انگلیسی،چونان زبان جهانی گسترش می یابد؛نه چونان زبان مادری.بیش از یک میلیارد تن ازباشندگان سراسر جهان،به انگلیسی سخن می گویند؛اما،نزدیک به 330 میلیون تن از آنان،آن رازبان نخست خود می دانندواین شمارنیزپراکنده(در سراسر جهان)نیستند.آینده انگلیسی دردست کشورهایی بیرون از گویشوران اصلی این زبان است.آیا آنان انگلیسی را همواره خواهندآموخت؟

آقای اوستلر می گوید دو سازه (عامل) “ملی گرایی نوین و فناوری”از گسترش انگلیسی،جلوگیری خواهند کرد.پیروی ازروش هخامنشیان و مغولان (در پذیرفتن رسمی یک زبان دیگر) پذیرفته نیست؛زیرا، امروزه ملی گرایی نوین،با پذیرش یک زبان بیگانه،چونان زبان رسمی سازگارنیست.دربرخی مستعمره های پیشین انگلستان،انگلیسی رسما”پذیرفته شد؛آنهم،ازآن روی که انگلیسی در رقابت سخت زبانهای بومی با یکدیگر،زبانی بیطرف بود.دردیگرمستعمره های انگلستان،همچون سری لانکا وتانزانیا،ملی گرایان زبانهای سینهالا وسواحیلی رابه کارگرفتندوانگلیسی راکنارنهادند.درسال 1990 م(1369 خ)درهلندبرآن شدند که انگیسی راتنها زبان آموزش در دانشگاهها نمایند؛اما،ملی گرایان چنین اندیشه ای را واپس راندند.

آقای اوستلر می گویدانگلیسی چونان زبان جهانی رنگ خواهدباخت؛اما،نه از آن روی که زبان دیگری،جای آن راخواهدگرفت.هیچ دسته بندی منطقه ای نیرومندی،در برابرانگلیسی پدیدنیامده است وتنهادرآفریقاست که زمینه برای رسوخ زبانهای بیگانه دیگردرآینده فراهم است.در آینده،انگلیسی جانشینی نخواهدداشت؛زیرا،به جانشینی نیازنخواهدافتاد.به باورآقای اوستلر،فناوری، نیازها رابرطرف خواهدکرد.

پیشرفتهای گسترده درترجمه رایانه ای و شناخت گفتار،پایهء سخن آقای اوستلراست.آقای اوستلر می پذیرد که پس از 50 سال پژوهش سخت و افزایش انفجار گونه توان رایانه ها، نرم افزارهای ترجمه،امیدوارکننده نیستند؛اما،نیم سده،گرچه درباره رایانه زمانی درازاست؛در تاریخ زبان،دمی کوتاه است.سخن آقای اوستلردرباره جلوگیری ملی گرایان ازگسترش زبان انگلیسی،چونان زبان مادری درست است.اگر،باور اودرباره فناوری نیزدرست باشد،نسلهای آینده،برای دیدن انگلیسی خواهند آمد:همچون یک خوشنویسی (بردیوار)ویاهمچون زبان لاتین:باشکوه وکهن؛اما،روز بروز کم فروغتر وکم ارزشتر!

 

دکتر داریوش افروز اردبیلی

1390/6/20

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *